زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

اولین پست از ساری

 

ما بلاخره روز سه شنبه رفتیم دانشگاه

اولین کلاسمون با درس زبان ماشین شروع شد. در مجموع بد نبود.

هنوز ۲۴ ساعت از ورود ما به ساری نگذشته بود که من سرمای شدیدی خوردم و کار به بیمارستان کشید . و یه آمپول خوشمزه هم نوش جان کردم.

هنوز سرماخوردگیم خوب نشده.

از لحظه ورود ما تا الان هم بارون نیومده!!

بعدا میام و همه ماجراهارو تعریف میکنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
سروش 16 مهر 1385 ساعت 12:42 ق.ظ http://ghahvetalkh.persianblog.com/

سالی که نکوست از بهارش پیداست
اوون از زبان ماشین
اییینم از سرما خوردگی
اما طبیعی یه منم هفته اول همدان سرما خوردم و رفتم دکتر تو بوعلی پایین !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد