زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

دلم بلیت خراسان گرفته

دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگا کنی

من تو رو نگات کنم، تو هم منو صدا کنی

میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه؟

میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی؟

دوست دارم که از حالا تا صبح محشر، همه شب

من رضا رضا بگم، تو هم منو رضا کنی

نظرات 3 + ارسال نظر
تمیم 8 آبان 1388 ساعت 08:21 ب.ظ http://tamimjorjani5.blogfa.com/

سلام...
زهیر ابی سلمی را خیلی دوست دارم.
که در واقع کنجکاوم کرد بیام اینجا.
خانه ی قشنگی دارین.
روشنه خیلی...

زهرا 11 آبان 1388 ساعت 08:29 ق.ظ http://zahraebi.blogfa.com

سلام عروسم
مرسی از ابراز نگرانیت برای من .خوبی؟
چه خبرا
دلم برات تنگ شده بیا بریم بیرون به یاد اون روزا

سید 13 آبان 1388 ساعت 11:39 ب.ظ http://labgazeh.ir

سلام آتینای گرامی
مشتاق دیدار
دیگه حسابی حاجی حاجی مکه شدین ها
گاهی سری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد