زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

حلالم کنید...

خدایا از هر نذر و عهد و وعده ای که کردم و بدان وفا نکردم از تو آمرزش می طلبم و از تو درخواست می کنم در ظلمی که به بندگان تو کردم و حقی که بر من دارند که به لطف و کرمت ادا فرمایی .


هر کس از بندگان تو یا کنیزکان تو که مظلمه ای از او بر من است که ستمی بر او کرده ام چه به شخص او و چه به مال او یا فرزندان او و یا غیبتی از او کرده ام یا بر او بار گرانی نهاده ام به سبب حب نفس یا هوای ریاست یا ریا و عصبیت به هر کس ستم کرده ام از غائب و حاظر و زنده و مرده که دستم از ادای حق او کوتاه و مجالم از پرداختش تنگ است و نتوانم از او حلیت خواست، پس از تو ای کسی که مالک حوائج خلقی و به محض خواست تو و اراده تو همه حاجتها مستجاب است که بر محمد و آل محمد(ص ) درود فرستی و آن بنده را که بر او ستمی کرده ام هر گونه خواهی از من خشنود گردانی و مرا از جانب خود رحمتی بی حد عطا کنی که آمرزش تو را نقصان و بخشش تو را زیان نرساند ای مهربانترین مهربانان.

خدایا پناه می برم به تو از آن روزی که اول آن شیون و وسطش بی تابی و آخرش درد است...

نظرات 3 + ارسال نظر
طوبی 2 آذر 1388 ساعت 10:19 ب.ظ http://soghateyad.blogfa.com/

سلام مهربون
کاش می شد که شنبه های بیای
دلمون تنگ شده براتون یه عالمه
به روزم با یه دلنوشته

سید 3 آذر 1388 ساعت 05:24 ب.ظ http://labgazeh.ir

سلام آنیتای گرامی
شما تشریف بیارین ما موضوع بحث رو عوض می کنیم
راهش نیامدن شما نیست گرامی

زهرا 4 آذر 1388 ساعت 08:56 ق.ظ http://zahraebi.blogfa.cim

سلام عروسم . کجایی پس. الکامپ رفتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد