زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

درس زندگی

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.  

بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند.  

بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ...  

با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت .  

نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.  

ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. 

پادشاه در آن یادداشت نوشته بود :  

" هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد!!!"

برای خودم

هیچ چیز در دنیا ارزش ناراحت شدن را ندارد......

چرا ناراحتی؟ممکن است هر روز فقط با دو حالت رو به رو شوی.......وقتی که حالت خوب است یا وقتی که مریض هستی.

اگر حالت خوب باشد که موردی برای ناراحتی وجود ندارد...اما وقتی مریض هستی....باز هم با دو حالت روبرو می شوی.....حالت اول وقتی است که در حال خوب شدن هستی و حالت دوم وقتی است که داری از دنیا می روی!

اگر حالت رو به بهبودی است که موردی برای ناراحتی وجود ندارد....اما اگر در حال مردن هستی .....باز هم  با دو حالت رو به رو می شوی یا به بهشت می روی یا به جهنم.

اگر به بهشت بروی که موردی برای ناراحتی وجود ندارد.اما اگر به جهنم بروی..... آن جا دوستان زیادی در انتظارت هستند که حتی وقت نمی کنی برای آنها دست تکان بدهی!بنابراین وقت زیادی نخواهی داشت که بخواهی ناراحت باشی.پس همیشه شاد باش و بخند.نیشخند

هرگز برای غروب کردن خورشید گریه نکن چون آن وقت اشکهایت به تو مجال نمی دهد تا زیبایی های ستاره ها را ببینی

زن عشق می کارد و کینه درو می کند

زن عشق می کارد و کینه درو می کند

دیه اش نصف دیه توست  

می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...

برای ازدواجش ــ در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی!

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی!

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی!

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد!

او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی!!!

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر....

و هر روز او متولد میشود

عاشق می شود

مادر می شود

پیر می شود و میمیرد

وقرن هاست که او

عشق می کارد و کینه درو می کند

چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان

جوانی بر باد رفته اش را می بیند

و در قدم های لرزان مردش؛گام های شتابزده جوانی برای رفتن

و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده

و پیری مرد

رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلبی مالامال از درد  

علی مولود کعبه است

چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
آن را به محبت علی بخشیدند 


عیدتان مبارک

از عرش صدای ربنا می آید...

قربان تجلی گاه تعبد است 

قربان ، روز زایش انسانی نو از دل خاکسترهای خویشتن خویش

روز اثبات بندگی است و رهایی از خویشتن خویش  

 

مهمون کوچولوی من

 

تمام دغدغه اش رفتن به پارک بود و بازی ...

هروقت کار اشتباهی انجام میداد سریع اعتراف می کرد که شیطون گولش زده!

چقدر راحت به اشتباهاتش اعتراف می کرد ...

هر کسی که حرف دیگری رو گوش نمی داد بهش می گفت زشت شدی!

چه دنیای ساده ای داشت...

چقدر بی ریا بود...

زهرا !

مهمون کوچولوی من ...

فقط سه سالش بود! 

فرصتی برای بازگشتی دوباره

25 ذیقعده، 4 آذر، روز دحوالارض

بیست و پنجم ماه ذی القعده روز دحوالارض است. دحوالارض را چنین معرفی می کنند "روزی که زمین از زیر کعبه کشیده و گسترانیده شد" .

گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گسترانده شدن زمین در وهله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضح تر این موضوع این است که گفته شود :

پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته و خداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد ، اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود . این واقعه نشان دهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است .

در واقع دحوالارض روز شروع حیات بخشی خداوند به جهان خاکی است که توجه به آن در روایات و تعیین اعمال خاص همچون روزه ، عبادت ، دعا و غسل واهتمام به آن از سوی معصومین (ع) نشانگر عنایت حضرت حق به این روز با برکت است .

تعبیر به اینکه "در روز دحو الارض رحمت خدا منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز، اجر بسیار است" و امثال آن ، مومنین را بر انجام مستحبات مخصوص این روز ترغیب می نماید . درباره روزه این روز آمده است :

روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است .

روزه این روز کفاره گناهان هفتاد سال است .

برای روزه دار این روز هرکه و هرچه در میان آسمان و زمین است استغفار می کند و ...

روایت است که امام رضا علیه السلام فرموده اند: درشب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع)متولد شده اند. و نیز در این روز رسول خدا صلى الله علیه و آله ، به قصد حجة الوداع از مدینه به همراه یکصد و چهار هزار یا یکصد و بیست و چهار هزار نفر از راه شجره به مکه عزیمت نمودند که حضرت فاطمه (ع ) و تمامى زوجات آن حضرت نیز ایشان را همراهی می کردند .

و نیز در روایتی است که در این روز قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام خواهد نمود .

در این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دُو عمل وارد است اوّل نمازى که در کتب شیعه قُمیّین روایت شده و آن دو رکعت است در صبحگاه در هر رکعت:

بعد از حمد پنج مرتبه سوره وَالشَّمْسِ بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ

جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ

 

زندگی آینه ای بیش نبود

                             

زندگی آینه ای بیش نبود

که در آن صورت خود را دیدم

من درون آینه

مثل گل خندیدم،

مثل پر رقصیدم،

مثل دل لرزیدم

زندگی راه درازیست که من

از درون آینه،

قصه هایش دیدم

من در آن راه دراز

چشمه هایی دیدم

نهرها، باغها، کوههایی دیدم

من در آن راه دراز

صحرایی دیدم

خشکی، قحطی، دره هایی دیدم

من به امید بهار،

برفهایی دیدم

در پی پاییزش،

فصلهایی دیدم

من درون آینه،

همدلی را دیدم

آرزو، ماندن، روییدنی را دیدم

من درون آینه،

بد دلی را دیدم

یاس، رفتن،پژمردگی را دیدم

من درون آینه

خوشتن را دیدم

قافل از خوبی، بدی، آشنایی دیدم

آشنایی که در آن راه دراز

از من و آینه زمن دور تر است

آشنایی که به همراه زمان

از خود و عکس خودش پیرتر است

زندگی آینه ای بیش نبود

ستاد بحران دانشجویی در خانه ما تشکیل شد

 

یک روز بعد از اولین امتحان لغو شده، زمزمه قطعی گاز  به گوش  رسید.

در نتیجه اعضای خانه تصمیم به تشکیل ستاد بحران در واحدهای مختلف گرفتند.

 

این واحدها شامل :

ü  واحد غذا

ü  واحد نظافت

ü  واحد نان

ü  واحد شادسازی

ü  واحد تامین ویتامین های مورد نیاز (میوه و آجیل) بود

 

فعالیت همه واحدها راس ساعت 12 ظهر آغاز شد.

ساعت 23 فعالیت نیمی از ستاد به اتمام رسید و غذا و نان برای چند روز فراهم شد.

سپس فعالیت واحد شادسازی آغاز شد. این واحد تا 2 ساعت بعد از نیمه شب به فعالیت خود ادامه می داد ......

ساعت 10 صبح زمزمه ها به حقیقت پیوست!

 

 « گاز ما قطع شد » 

 

ما در هاله ای از سرما فرو رفتیم، همه پنجره ها را با پتو پوشاندیم ولی بازهم خانه با فریزر فرقی نداشت!

ستاد بحران جلسه اضطراری تشکیل دلد و تصمیم به جابه جایی موقعیت خود گرفت.

ساعت 4 صبح به تهران رسیدیم.

ستاد بحران متلاشی شد!!

این بود انشای من از تور 4 روزه ساری

 

 

 

روز ملی دختران

امروز روز ملی منه

روز ملی دختران

دختران خوب کشورم، روز ملی تون مبارک

 

 

 

چرا همیشه باید دختران

یادشان باشد که روز و روزگار خوش است
وتنها دل آنها دل نیست
یادشان باشد جواب کینه را با کمتر از مهر و

جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهند
یادشان باشد باید در برابر فریادها سکوت کنند
و برای سیاهی ها نور بپاشند
یادشان باشد از چشمه
درسِِ خروش بگیرند
و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادشان باشد سنگ خیلی تنهاست
یادشان باشد
باید با سنگ هم لطیف رفتار کنند مبادا دل تنگش بشکند
یادشان باشد....!؟

زندگی همینه دیگه... نه؟

چرا همیشه دختران ؟

توی فراموش کار هم یادت باشد که ....... با دل تنگ دختران لطیف رفتار کنی