زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

هر سلامی خداحافظی داره

فکر کردم اگر ننویسم زمان دیرتر می گذره

فکر کردم اگر ننویسم از ثانیه ها بهتر استفاده خواهم کرد

ولی ثانیه ها و ساعت ها و ماه ها گذشت و به ایستگاه های پایانی نزدیک شدم

می خواستم از لحظات پایانی بهترین استفاده رو ببرم ولی اونقدر زود گذشت و تموم شد که حتی گذر روزها رو هم متوجه نشدم

حالا فقط به اندازه 4 تا امتحان و 3 تا پروژه تا لحظه خداحافظی فرصت دارم

خداحافظی که آغاز زندگی جدید و بازگشت به کانون خانواده رو به ارمغان داره

میدونم هرچیزی یک روزی تموم میشه ولی

من به پایان دگر نمی اندیشم که ...