زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

خوش رسیدی، خوش رسیدی!

ای تو جان نوبهاران، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

ای تو شور آبشاران، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

ای شراب آسمانی، ای طلوع مهربانی

با تو شد خورشید خندان، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

ای که نامت گشته ذکر هر دم جان و روانم

ای شفای درد پنهان، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

آمدی چون ماه تازه، تیغ بر کف، خنده بر لب

آمدی ای عید قربان! خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

آمدی چون سیلْ جوشان ، بی‌خبر، ناگه، خروشان

تا کنی این خانه ویران، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

خانه‌ی عقل زبون را، عقل سرد تیره‌گون را

کرده‌ای با خاک یکسان، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

شعر می‌جوشد ز من، پیوسته هر شب، هر سحرگه

از تو شد این چشمه جوشان، خوش رسیدی، خوش رسیدی!

حلالم کنید...

خدایا از هر نذر و عهد و وعده ای که کردم و بدان وفا نکردم از تو آمرزش می طلبم و از تو درخواست می کنم در ظلمی که به بندگان تو کردم و حقی که بر من دارند که به لطف و کرمت ادا فرمایی .


هر کس از بندگان تو یا کنیزکان تو که مظلمه ای از او بر من است که ستمی بر او کرده ام چه به شخص او و چه به مال او یا فرزندان او و یا غیبتی از او کرده ام یا بر او بار گرانی نهاده ام به سبب حب نفس یا هوای ریاست یا ریا و عصبیت به هر کس ستم کرده ام از غائب و حاظر و زنده و مرده که دستم از ادای حق او کوتاه و مجالم از پرداختش تنگ است و نتوانم از او حلیت خواست، پس از تو ای کسی که مالک حوائج خلقی و به محض خواست تو و اراده تو همه حاجتها مستجاب است که بر محمد و آل محمد(ص ) درود فرستی و آن بنده را که بر او ستمی کرده ام هر گونه خواهی از من خشنود گردانی و مرا از جانب خود رحمتی بی حد عطا کنی که آمرزش تو را نقصان و بخشش تو را زیان نرساند ای مهربانترین مهربانان.

خدایا پناه می برم به تو از آن روزی که اول آن شیون و وسطش بی تابی و آخرش درد است...